معرفی کتاب «مهندسی آرزوها»
معرفی کتاب: مهندسی آرزوها
مهندسی آرزوها
اگر شما هم از آن دسته افرادی باشید که هدفگذاری در زندگی برایشان مهم است، احتمالاً کتابهایی مثل:
- «هدف» از برایان تریسی
- «طراحی بهترین سال زندگیتان» از دارن هاردی
- «چراییتان را پیدا کنید» از سایمون سینک
- «هنر دستیابی» از برنارد راث
را مطالعه کردهاید یا حداقل اسم آنها به گوش شما خورده است.
اما در اینجا قصد دارم یک کتاب دیگر در این حوزه به شما معرفی کنم.
کتابی که مطالعهی آن کمک بزرگی به شما برای دستیابی به اهدافتان خواهد بود.
کتاب «مهندسی آرزوها» نوشتهی محمدپیام بهرامپور، یکی از مدرسان برجستهی کشورمان در حوزهی سخنرانی و فن بیان است.
محتوای کتاب مهندسی آرزوها
در زیرِ عنوان کتاب، روی جلد اصلی این جمله نوشته شده است:
“چرا اغلب آموزشها در مورد هدفگذاری به در نمیخورند و چطور شانستان را برای رسیدن به اهدافتان با علمیترین روش به بالاترین حد ممکن برسانید؟”
از این جمله اینطور انتظار میرود که قرار است با یک کتاب علمی و عملی روبرو شویم که حرفهای تازهای در مورد هدفگذاری برای ما داشته باشد!
کتاب از چهار بخش اصلی تشکیل شده است و ترتیب فصلها و مطالب، به درک بهتر موضوع و به دست آوردن نتیجهی مناسب کمک میکند.
عناوین فصول عبارتند از:
1. دلایل هدفگذاری 2. یک گام قبل از هدفگذاری 3. انتخاب اهداف 4. اقدام
قبل از مقدمه، یک صفحه با عنوان «چطور این کتاب را بخوانیم؟» وجود دارد.
در این صفحه دو قانون توضیح داده شده است که به نظر میآید برای مطالعه کتاب مفید هستند:
- قانون بیست ثانیه: اگر میخواهید کاری را کمتر انجام دهید، کافیست کاری کنید که شروع انجام آن کار بیست ثانیه بیشتر طول بکشد!
و اگر میخواهید کاری را بیشتر انجام دهید، کافیست کاری کنید که شروع انجام آن کار بیست ثانیه کمتر طول بکشد.
یعنی اگر قرار است کتاب بخوانید، کتاب و هرچیز دیگری که برای خواندن لازم دارید را نزدیک خود بگذارید. - قانون یک کلمه: مغز انسان از انجام کارهای بزرگ میترسد و از آنها اجتناب میکند! برای کتاب خواندن لازم نیست شما کل کتاب را بخوانید، کافیست یک فصل بخوانید. زیاد است؟ یک صفحه بخوانید! زیاد است؟ یک کلمه بخوانید!
انقدر این عدد را کوچک کنید تا مغز شما نترسد! به این صورت راحتتر شروع میکنید و آن وقت به خواندن ادامه میدهید.
به نظر قانونهای جالب و کاربردی میآیند! من که سعی میکنم از آنها برای تمام کارهای خودم استفاده کنم، به شما هم همین پیشنهاد را میدهم.
خب وقت آن رسیده به متن اصلی کتاب بپردازیم و ببینم چه چیزی برای ما دارد!
فصل اول
مطابق انتظار و مثل بسیاری از کتابهای هدفگذاری، این کتاب هم با این سؤال آغاز میشود که چرا باید هدف داشته باشیم.
در این بخش قسمتی وجود دارد که این کتاب را خاص میکند.
هنگامیکه در مورد بالا رفتن شانس موفقیت با هدفگذاری صحبت میکند، توضیحات کاملاً علمی در مورد ساختار مغز ارائه میدهد که شناخت خواننده را از مغز بالا میبرد و به او کمک میکند باور بیشتری نسبت به هدفگذاری پیدا کند.
فصل دوم
در فصل بعدی کتاب، به یک تیتر جالب برمیخوریم: “یک گام قبل از هدفگذاری: من چه کسی میخواهم بشوم”
این فصل از آن مطالبی است که در کمتر کتابی به این شیوهی منسجم ارائه شده و تاکید بسیاری روی آن شده است.
هدف کلی این فصل این است که خواننده به این سوال در مورد خودش جواب دهد که:
“میخواهم چه کسی باشم”
همانطور که انتظار میرفت، کتاب جنبهی عملی به خود گرفته و خواننده همراه با خواندن کتاب باید به سؤالات زیادی جواب دهد.
نویسنده با سؤالات خود قصد دارد کاری کند که خواننده بتواند ارزشهای واقعی خود را پیدا کند و به یک خودشناسی برسد.
فصل سوم
بعد از فصل مربوط به شناخت ارزشها، به انتخاب اهداف میرسیم، چیزی که احتمالاً خواننده بهخاطر آن حاضر شده کتاب را تهیه کند!
در اینجا برای پیدا کردن اهداف سه گام ذکر شده است که شامل موارد زیر هستند:
- ایده و آرزو
- اولویتبندی
- آزمایش
باز هم خواننده مشغول پاسخ دادن به سؤالات میشود و کاملاً با متن کتاب درگیر میشود.
در قسمتهای مختلف نویسنده سعی کرده با درخواست از خواننده، او را وادار کند که در همان لحظه مشغول نوشتن پاسخ به سؤالات شود.
این موضوع به درک بهتر کتاب و همچنین سریعتر نتیجه گرفتن کمک زیادی میکند.
پیشنهاد میکنم هر زمان تصمیم گرفتید این کتاب را مطالعه کنید، حتماً یک خودکار یا مداد همراه داشته باشید!
یکی از تیترهای بسیار جالب در این کتاب اینجاست: “هدف بدبختی نیست!”
در اینجا نویسنده توضیح میدهد که هدف داشتن به معنای استراحت نکردن، تفریح نکردن و … نیست.
اتفاقاً پیشنهاد میدهد که حتماً برای خودتان این هدف را بگذارید که “امسال چطور تفریح و لذت بیشتری داشته باشم!”
پس از انتخاب اهداف و اولویتبندی آنها، خواننده باید اهداف خود را از آزمون اهداف بگذارند. این قسمت هم از آن قسمتهایی است که کتاب را منحصربهفرد میکند.
آزمونهای اهداف شامل پنج مرحله هستند:
1. معنادار بودن 2. چالش برانگیز بودن 3. زماندار بودن 4. رشددهنده بودن 5. ملموس بودن
نکاتی که در بخش آزمونها میخوانیم جالب و بعضاً جدید هستند.
مثلاً در اینجا متوجه میشویم برخلاف بسیاری از کتابهای هدفگذاری، نویسندهی این کتاب اعتقادی به هدفگذاری مالی ندارد!
چون معتقد است هدف مالی باعث رشد انسان نمیشود. (البته این مورد را هم نوشتهاند که اگر هدف مالی باعث رشد شما شود، خوب و قابلقبول است)
نظر نویسنده این است که اگر ما هدف را ارتقای شخصیت و دانش خود بگذاریم، در کنار آن اهداف مالی هم به راحتی بهدست میآوریم.
نویسنده معتقد است که خانه و ماشین و … باید جایزهی رسیدن به هدف شما باشد نه خود هدفتان!
فصل چهارم
در فصل آخر هم روشهای اقدام برای اهداف را مشاهده میکنیم. روشهای برنامهریزی که شانس موفقیت فرد را بالاتر ببرد.
یکی از نکات قابل ذکر در این فصل، برنامهریزی برای موانع است. نویسنده معتقد است حتماً از ابتدا باید برای موانعی که در مسیر شما قرار خواهند گرفت، برنامه داشته باشید و تا جای ممکن آنها را پیشبینی کنید.
این کار باعث میشود موانع دیگر مانع به حساب نیایند!
جمعبندی کتاب مهندسی آرزوها
اگر بخواهم در مورد کتاب مهندسی آرزوها یک جمعبندی داشته باشم، باید بگویم کتابی با محتوای تقریباً جدید است که حرفی نو در مسیر هدفگذاری دارد.
روشهای عملی این کتاب در کنار توضیحات علمیاش میتواند شانس فرد را در رسیدن به موفقیت افزایش دهد.
علاوهبراین متن روان و دوری از پراکندهگوییِ نویسنده، باعث میشود خواننده خسته نشده و راحتتر تا انتها کتاب را مطالعه کند.
اگر شما هم این کتاب را خواندهاید، حتماً نظر خود را برای ما بفرستید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.