مثبت گرا بودن و دلیل اینکه باید مثبت گرا باشیم
مثبت گرا بودن از آن دسته کلماتی است که اغلب در مورد آن شنیدهایم ولی آیا واقعاً اهمیت آن به اندازهای است که میگویند یا کلاً بی فایده است؟ آیا مثبت گرا بودن به معنای این است که همه چیز را خوب و عالی تصور کنیم و هر اتفاقی افتاد بگوییم هیچ مشکلی وجود ندارد؟!
در ادامه با ما همراه باشید تا کمی در مورد واقعیتهای مثبت گرایی با شما صحبت کنیم و دید درستی نسبت به آن در اختیار شما قرار دهیم.
روانشناسی مثبت گرا چیست و از کجا آمده؟
روانشناسی مثبت گرا معتقد است که کار روانشناسی چیزی فراتر از بررسی بیماریها و ضعفهای انسان است و علاوه بر این موارد باید نقاط قوت و ویژگیهای مثبت انسان را نیز تقویت کنیم.
برای اینکه روانشناسی جنبه پیشگیری هم داشته باشد، باید برای ایجاد نقاط مثبت و شایستگیها هم تلاش کنیم.
مارتین سلیگمن را پدر روانشناسی مثبت گرا میدانند. او که از بزرگان روانشناسی دنیا است و مدتی هم رئیس انجمن روانشناسان آمریکا بوده است، در مورد روانشناسی مثبت گرا اینگونه صحبت میکند:
” هدف روانشناسی مثبت گرا این است که تحولی را در روانشناسی تسریع کند. تحولی که به موجب آن، دغدغهی اصلی روانشناسی از ترمیم چیزهای بد در زندگی به ایجاد بهترین کیفیت زندگی تبدیل شود. ”
تفاوت روانشناسی مثبت گرا و مثبت اندیشی
ممکن است شخص تصور کند روانشناسی مثبت گرا همان مثبت اندیشی است که در کتابهای خودیاری از آنها صبحت میشود. اما خیر!
مثبت اندیشی قدمت بیشتری به نسبت روانشناسی مثبت گرا دارد ولی همه تفاوت فقط در قدمت آنها نیست
روانشناسی مثبت گرا یک علم است و به طور علمی به بررسی موضوعات میپردازد ولی مثبت اندیشی صرفاً بر تجربیات شخصی افراد متکی است.
تحقیق مارتین سلیگمن
در سال 2013 مارتین سلیگمن (پدر روانشناسی مثبت گرا) در کنفرانسی، نتایج یک تحقیق جالب را با سایرین به اشتراک گذاشت. نتایج این تحقیق اهمیت مثبت گرا بودن را نشان میداد.
در طی این تحقیق سلیگمن و تیمش، بیش از 80 میلیون عبارت توییتری مربوط به منطقهای در شمال شرق آمریکا را بررسی کردند و قصد داشتند با تحلیل این پیامها، میزان مرگ و میر ناشی از گرفتگی عروق را پیشبینی کنند.
نتایج تحقیق بسیار جالب توجه بود. سلیگمن و تیمش توانسته بودند با دقت بسیار بالا این پیشبینی را انجام دهند.
زمانی که گزارش مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا برای مرگومیر ناشی از گرفتگی عروق را با نتایج پیشبینی مارتین سلیگمن مقایسه میکنیم از دقت پیشبینی شگفت زده میشویم
بخشهایی که از کلمات و عبارتهایی ناشی از خشم، دشمنی، پرخاشگری و بیتعهدی استفاده میشد، کلماتی مثل عصبانی، تنها، آزاردهنده، بیحوصله و …، بالاترین میزان حملات قلبی رو داشتن.
و برعکس مکانهایی که بیشتر از کلمات مثبت مثل حال صبح عالی، حال خوب، انرژی، هدف، انگیزه و … استفاده شده بود، کمترین میزان حملات قلبی را داشتند.
فکر میکنم این تحقیق به تنهایی میتواند اهمیت مثبت گرا بودن را نشان دهد!
شاید پیش خودتان فکر کنید که من ذاتاً مثبت فکر نمیکنم و همیشه ذهنیت منفی دارم. در این مورد شما را به جمله بینظیر مارتین سلیگمن ارجاع میدهم:
“شیوه فکر کردن صرفاً یک عادت است. قرار نیست همیشه گرفتار آن باقی بمانیم. شاید یکی از مهمترین دستاوردهای روانشناسی در بیست سال اخیر این بوده است که انسانها میتوانند شیوهی فکر کردن خود را تغییر دهند”
بخشهای عمده روانشناسی مثبت گرا
تجربههای مثبت
- تجربههای مثبت گذشته: احساس شادی و رضایت با یادآوری تجربیات گذشته
- تجربههای مثبت در زمان حال: داشتن شور، هیجان و لذت عاطفی نسبت به تجربیات حال
- تجربههای مثبت در آینده: امیدواری و خوشبین بودن نسبت به آینده
ویژگی های انسان مثبت
- داشتن رفتار سالم
- احساس زیبایی
- نگران نبودن نسبت به آینده
- داشتن دانایی و علم
- برخورداری از معنویت
ساختارهای مثبت گرایی
- خانواده
- مدرسه
- جامعه
هدف روانشناسی مثبت گرا این است که تصویری زیبا و ارزشمند از زندگی ارائه کند و افراد را توانمندتر کند و استعدادشان را شکوفا سازد. همچنین شناخت بیشتر پیدا کردن از عواملی که به افراد کمک کند چه بهصورت فردی، چه گروهی به رشد و بالندگی دست پیدا کنند. روانشناسی مثبت گرا میخواهد بهزیستی و سطح کیفیت زندگی را بهبود ببخشد.
موضوعات روانشناسی مثبت گرا
خوش بینی
یعنی انتظار مثبت داشتن از اتفاقات. باور به اینکه در هر اتفاقی نکات مثبتی وجود دارد و انتظار داشته باشیم اتفاق خوبی برایمان بیفتد.
شادکامی
روانشناسی مثبت گرا بهعنوان علم شاد زیستن تعریف شده است. شاد بودن و داشتن احساسات مثبت تأثیر زیادی بر طول عمر، رشد خلاقیت، حل مسئله، ارتقا کیفیت زندگی، موفقیتهای شغلی، تحصیلی و…، پیشگیری از اختلالها و بیماریهای جسمی و روانی دارد.
رضایت
برای رسیدن به شادی حقیقی انسان باید از درون احساس رضایت کند، برای این کار باید تصمیم بگیرد که به شکایتها و اعتراضهایش نسبت به هر چیزی که باب میلش نیست، پایان دهد. رضایت از زندگی یک انتخاب است. این انسان است که رضایت یا نارضایتی را انتخاب میکند. رضایت جنبههای وسیعی از زندگی را در بر میگیرد؛ شغلی، مالی، عاطفی و… .
دید منعطف و سازگارانه منجر به رضایت از زندگی میشود. رضایت از زندگی به این معنی نیست که هیچ مشکل یا درگیری وجود ندارد بلکه به این معنا است که میتوان در کنار همه ناملایماتیها به جنبههای مثبت نیز نگاه کرد و این فرصت را به فرد میدهد تا تسلیم فراز و نشیبهای زندگی نشود.
معنویت
باورهای معنوی میتوانند بر بسیاری از رفتارها تأثیرگذار باشند و افراد خیلی از کارهایی که به خودشان یا دیگران آسیب میزنند را انجام ندهند. ممکن است به خاطر باورهای معنوی کمتر دچار درگیری با مسائل زندگی یا افراد دیگر شوند.
امیدواری
امیدواری یعنی باور به آینده بهتر و اینکه اتفاقات خوب برای ما رقم خواهم خورد. فرد امیدوار میتواند با قدرت اراده آینده بهتری برای خودش رقم بزند.
بخشش
بخشش راز آرامش است. زمانی که فرد انتخاب میکند دیگران را ببخشد، به یک آرامش عمیق میرسد و ذهنش از درگیریهای بزرگ آزاد میشود. با بخشش شخص از گذشته رها میشود و به زندگی حال باز میگردد.
معناجویی
معنا داشتن یعنی زندگی ما هدفمند است. یعنی چیزی وجود دارد که زیستن ما را ارزشمند میکند. تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام شده است که نشان میدهند معنا داشتن در زندگی مشکلات روانی بسیاری را کاهش میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.